کد مطلب:277018 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:217

ظاهر شدن سید خراسانی و شعیب بن صالح
همانگونه كه قبلا «در بخش سوم» در بحث مربوط به سیدحسنی اشاره كردیم از بررسی مجموع -روایات بخصوص روایات نسبتا صریحی كه در آخر همین بحث خواهیم آورد- معلوم می شود كه جناب سیدخراسانی غیر از سیدحسینی صاحب اصلی انقلاب است و آنگونه كه از ظواهر بعضی از اخبار استفاده می شود ظاهرا منظور از او همان سیدحسنی معروف است كه در روایات اهل سنت به «خراسانی» مشهور گردیده است.

روایاتی كه درباره ی خروج او در كتب شیعه و سنی وارد شده فراوان است و گرچه به حتمی بودن خروج او در روایات اشاره ای نشده ولی روایاتی كه درباره ی خروج او از شیعه و سنی نقل شده به اندازه ای است كه حتی از خروج «یمانی» كه از علامات حتمیه است بیشتر و زیادتر است.

و اینك به قسمتی از روایات كه در این زمینه آمده است توجه فرمائید.

1- صاحب كتاب «عقدالدرر» در حدیثی از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل كرده است كه فرمود:

«تخرج من المشرق رایات سود، تقاتل رجلا من ولد أبی سفیان و یؤدون الطاعة للمهدی». [1] .



[ صفحه 472]



«پرچمهای سیاهی از مشرق زمین به اهتزاز درمی آید كه با مردی از اولاد ابوسفیان می جنگد و صاحبان آن پرچمها زمینه ی فرمانبرداری از مهدی علیه السلام را فراهم می آورند».

2- در ضمن حدیثی از امیرمؤمنان علیه السلام نقل شده است كه در وصف لشكریان یمانی و خراسانی فرمود:

«فبینما هم علی ذلك اذ أقبلت خیل الیمانی و الخراسانی یستبقان كأنهما فرسا رهان». [2] .

«در آن هنگام كه لشكریان سفیانی در كوفه مشغول كشت و كشتار ظالمانه ی خود هستند، دو لشكر آزادی بخش یمانی و خراسانی، همانند دو اسب مسابقه وارد می شوند، و بر لشكر سفیانی می تازند و پیروز می گردند»

3- در ضمن حدیث دیگری از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده كه در وصف سپاه خراسانی فرمود:

«فتخرج رایة هدی من الكوفة، فتلحق ذلك الجیش، فیقتلونهم لا یفلت منهم مخبر، و یستنقذون ما فی أیدیهم من السبی و الغنائم». [3] .

«در آن هنگام یك پرچم هدایت از كوفه خارج می شود و آن سپاه را دنبال می كنند، و همه ی آنها را نابود می سازند و حتی گزارشگری را از آنها باقی نمی گذارند و آنچه در دست آنهاست غنیمت می گیرند و اسیران را نجات می دهند».

مقصود از پرچم هدایت در این حدیث پرچم جناب سیدخراسانی، و منظور از سپاه، سپاه تجاوزگر سفیانی است كه سپاهیان جناب سیدخراسانی آنان را دنبال می كنند و نابودشان می سازند.

4- در ضمن حدیث دیگری از امام باقر علیه السلام آمده است كه در رابطه با خروج خراسانی فرمود:

«خروج السفیانی و الیمانی و الخراسانی فی سنة واحدة، وفی شهر واحد، و



[ صفحه 473]



فی یوم واحد، و نظام كنظام الخرز یتبع بعضه بعضا، فیكون البأس من كل وجه، ویل لمن ناواهم» [4] .

«سفیانی و یمانی و خراسانی در یكسال و یكماه و یكروز خروج می كنند. خروج آنها چون دانه های گردن بند به دنبال یكدیگر خواهد بود. به هر سو كه بنگری ترس و وحشت و اضطراب خواهد بود. وای به حال كسی كه با آنها درافتد»

5- در ضمن یك حدیث دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است كه در رابطه با خروج خراسانی فرمود:

«خروج الثلاثة: الخراسانی و السفیانی و الیمانی فی سنة واحدة، فی شهر واحد، فی یوم واحد» [5] .

«سه پرچم در یك سال، یك ماه و یك روز خروج می كنند.

1- خراسانی، 2- سفیانی، 3- یمانی»

6- در یك حدیث دیگر كه مرحوم سید بن طاووس آن را در رابطه با لشكركشی سفیانی به مدینه و قتل و كشتار مردم مدینه بخصوص بنی هاشم از ابوقبیل نقل كرده، چنین آمده است:

«سفیانی لشكری را بسوی مدینه گسیل می دارد و فرمان می دهد تا هر كسی را كه از بنی هاشم در آنجا بیابند حتی زنان آبستن را به قتل برسانند و این فرمان به علت آن است كه: آن مرد «هاشمی» كه از طرف مشرق قیام كرده است بر اصحاب او خروج می نماید و همه ی آنها را نابود می سازد.

پس سفیانی می گوید: این بلائی كه دامن گیر اصحاب من گردید و همه ی آنها كشته شدند، صورت نگرفته است مگر اینكه از جانب «نبی هاشم» بوده است. پس فرمان می دهد كه همه ی آنها را به قتل برسانند، و لشكر سفیانی چنان مردم مدینه را می كشند تا جائی كه احدی از مردم در مدینه شناخته نمی شود، و مردم گروه گروه به طرف كوهها و بیابانها و شهر مكه فراری می شوند و حتی زنها نیز از



[ صفحه 474]



مدینه فرار می كنند.

و لشكریان سفیانی چند روزی در میان آنها شمشیر می كشند و بعد از آن دست از جنایت و خونریزی برمی دارند، و در بین مردم كسی ظاهر نمی شود مگر آنكه خائف و ترسان است تا اینكه حضرت مهدی علیه السلام در مكه ظاهر شود و چون آن حضرت در مكه ظهور فرمود، باقی مانده ی بنی هاشم در مكه به دور آن حضرت گرد خواهند آمد» [6] .

مقصود از آن مرد هاشمی در حدیث مذكور جناب سیدخراسانی است كه شعیب بن صالح پرچمدار آن است.

زیرا: مطابق روایات وارده «شعیب بن صالح» قبل از ظهور فرمانده سپاه حسنی مشهور است كه با سپاه سفیانی نبردی سخت انجام می دهد و همه ی آنها را در كوفه تار و مار می سازد و پس از شكست لشكریان سفیانی از طریق عراق بسوی بیت المقدس عزیمت می كند و چون محضر مبارك حضرت بقیةالله -ارواحنا له فداه - شرفیاب گردید با آن حضرت بیعت می نماید و از فرماندهان لشكری آن حضرت می شود.

روایاتی كه درباره ی این سرباز فداكار و از جان گذشته از پیشوایان معصوم علیهم السلام رسیده بسیار زیاد و فراوان است كه گرچه ما قسمتی از آنها را در موارد متعددی آورده ایم ولی در اینجا نیز برای آشنایی با شخصیت این انسان شجاع و كم نظیر به برخی از آنها اشاره می كنیم.

1- در ضمن حدیثی از امیرمؤمنان علیه السلام درباره ی خروج جناب سیدخراسانی و فرمانده سپاه او شعیب بن صالح، چنین آمده است:

«تخرج رایات سود تقاتل السفیانی فیهم شاب من بنی هاشم...و علی مقدمته رجل من بنی تمیم، یدعی شعیب بن صالح» [7] .

«پرچمهای سیاهی به اهتزاز درمی آید كه با سفیانی به نبرد برمی خیزند و در میان آنها جوانی از بنی هاشم هست كه پرچمدار او مردی از بنی تمیم است كه شعیب بن صالح نامیده می شود»



[ صفحه 475]



2- در حدیث دیگری كه از عمار یاسر در رابطه با معرفی شعیب بن صالح وارد شده، چنین آمده است:

«اذا بلغ السفیانی الكوفة، و قتل أعوان آل محمد، خرج المهدی، علی لوائه شعیب بن صالح...» [8] .

«هنگامی كه سپاه سفیانی وارد كوفه شوند و دوستان آل محمد صلی الله علیه و آله را بكشند حضرت مهدی علیه السلام خروج می كند و شعیب بن صالح پرچمدار او می باشد».

3- در یك حدیث دیگر كه در توصیف شعیب بن صالح و شجاعت بی نظیر او در میدان نبرد از سفیانی كلبی نقل شده چنین آمده است:

«غلام حدث السن، خفیف اللحیة أصفر، لو قاتل الجبال لهدها، حتی ینزل ایلیا» [9] .

«جوانی است نورس-تازه سن- زرد چهره، كوسه -كم ریش- اگر با كوهها درگیر شود آنها را از بن برمی كند. او همچنان به پیش می تازد تا اینكه وارد سرزمین قدس می شود».

نگارنده گوید: بر اساس این حدیث «شعیب بن صالح» بر هر نیروی مخالفی چیره می گردد و سپاهیان سفیانی را شكست می دهد و از طریق عراق و سوریه رهسپار بیت المقدس می شود و فلسطین را به تصرف خود در می آورد و در شهر «ایلیا» از شهرهای فلسطین فرود می آید، و پرچم اسلام را بر فراز سرزمین مقدس فلسطین به اهتزاز در می آورد، چه آنكه «بیت المقدس» از جهت اینكه حرم الهی است «ایلیا» نامیده می شود كه «ایل» به معنای خداست. [10] .

به هر حال روایاتی كه در مورد خروج سیدخراسانی از طرف مشرق و یا از سوی خراسان وارد شده فراوان است و ما به همین مقدار بسنده می كنیم: و خوانندگان گرامی را به مجموع روایاتی كه در فصول گذشته در این كتاب آورده ایم ارجاع می دهیم. و به



[ صفحه 476]



طور خلاصه یادآور می شویم كه برخی از پژوهشگران و صاحب نظران مانند مؤلف كتاب «الاشاعه» و برخی دیگر از دانشمندان كه روایات مربوط به علائم ظهور را در كتابهای گرانبهای خود نقل كرده اند، معتقدند كه امثال اینگونه احادیث درباره ی خروج آن سیدی است كه اندكی پیش از ظهور حضرت مهدی علیه السلام از مشرق و یا از سرزمین خراسان قیام می كند.

زیرا: طبق روایات وارده اوست كه قیامش متصل به ظهور است، و اوست كه شعیب بن صالح فرمانده سپاهش می باشد، و اوست كه در دوران زمامداری خود با سپاه سفیانی درگیر می شود، و اوست كه با بنی عباس و بنی امیه می جنگد، و اوست كه پیوسته درحال جنگ و نبرد است تا زمانی كه حضور حضرت مهدی علیه السلام شرفیاب شده و با آن حضرت بیعت كند و تسلیم گردد. [11] .


[1] عقدالدرر صفحه ي 126، و الملاحم و الفتن ص 55 باب 102.

[2] بحارالانوار ج 52 ص 274.

[3] بحارالانوار، ج 52 ص 186.

[4] بحارالانوار ج 52 ص 232 و بشارةالاسلام ص 93.

[5] بحارالانوار، ج 52 ص 210.

[6] الملاحم و الفتن ص 57 باب 108 و عقدالدرر ص 56 باب 4.

[7] البرهان متقي ص 151 ح 22.

[8] البرهان متقي ص 152 ح 23.

[9] الملاحم و الفتن ص 54-53 باب 98 و البرهان ص 152.

[10] به همين مناسبت كلمه ي «ايل» در عبراني پسوند بسياري از اسامي واقع مي شود مانند «اسرائيل» معادل «عبدالله» در عربي.

[11] براي اطلاع بيشتر به كتابهايي مانند «عقدالدرر» از صفحه ي 124 تا صفحه ي 131 و كتاب البرهان متقي و كتاب الحاوي للفتاوي و ساير كتب حديث، و بويژه رواياتي كه ما در همين كتاب «زمينه سازان» آورده ايم مراجعه فرمائيد.